مشق شب

پروردگارا عزیزانم را در سایه لطف و مهربانیهایت برایم نگهدار و دوستانم را سربلند و دشمنانم را هدایت کن که همه در پیشگاه تو گنهکاریم و محتاج مهربانی و بخشش تو ای مهربان ترین مهربانان

مشق شب...

بند بند قانون ما با پول معنا می شود

گره گره از کار ما با بند پ وا می شود

در هر اداره بند پ فریاد و غوغا می کند

هرآدم دزد و کلک بس پارتی پیدا می کند

با بند پ گر بخواهی حق را تو ناحق می کنی

هر عاقلی را با کلک بی شک تو احمق می کنی

قانون در جیب و تو ما هم اسیر بی کسی

شیطان صفت این نه حق است ، تو کار بدتر می کنی

مشق شب...

الا ای دوست ای یار وفادار

مرو دنبال دود تلخ سیگار

ز تریاک و هشیش و قرص و قلیان

حذر بنما مشو همچون رفیقان

که آنان از گروه تو جدایند

تو سالم هستی و وان مبتلایند

نه غیرت باشدش کو دور باشد

نه سودی کو از او مغرور باشد

ولی گر از رفیقان دود خواهی

شوی مثل همانان در تباهی

مرا وژدان به درد آید برایت

که بینم از ندامت شاخهایت

ترا سوگند به هرکس می پرستی

جداباش از همه پستی و  مستی

مشق شب...

خراب و حیران شده ام در این سرای بی کسی

سرابی خشک گشته ام نمانده در من نفسی

همه عشق جوانیم همه میل نهانیم

برفت از زندگانیم در این سرای بی کسی

خموش گشه جان من نمانده در میان من

بسوخت همه نشان من در این زندان قفسی

دلا خموش از گله ، دگر ندارم حوصله

مکن گله که جان من دگر ندارد نفسی

مشق شب...